ورود | ثبت نام
×
Image
ورود به حساب کاربری

Tentative

معنیTentative: موقتي – احتمالي – تجربي – آزمايشي
مترادف : experimental, trial; temporary; hesitant
مثالهایی از کاربرد این کلمه
He gave me a confused smile: a tentative grin with eyes averted.
 لبخند گیج کننده ای به من زد : حالت پوزخند موقتی با برگرداندن چشمان
Conclusions from a single epidemiologic study are very tentative regardless of the quality of the study.
 
But the steps taken so far have been tentative ones, forced by bitter economic realities.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

© 2025 تمامی حقوق محفوظ است. آدرس:‌ تهران بالاتر ازمیدان ولیعصر -بعد از تقاطع زرتشت - خیابان پزشک پور - پلاک 12 - ساختمان معین

اشتراک در شبکه های اجتماعی

برای به اشتراک گذاشتن این مطلب با دوستان از دکمه های زیر استفاده بفرمایید.