ورود

ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز ورود *
مرا بخاطر داشته باش

ایجاد حساب کاربری

گزینه های * دار الزامی می باشند.
نام *
نام کاربری *
رمز ورود *
تائیدیه رمز ورود *
نشانی پست الکترونیک *
تائیدیه نشانی پست الکترونیک *

سخنگوی نمایشگاه کتاب تهران از ابلاغ دستورالعمل یارانه بن خرید کتاب در سی و یکمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران خبر داد.
همایون امیرزاده؛ سخنگوی سی و یکمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران درباره نحوه مشارکت دانشجویان و طلاب، نهاد‌ها و موسسات برای دریافت بن کتاب در این دوره از نمایشگاه کتاب تهران گفت: بن خرید کتاب در راستای تحقق سیاست‌های حمایتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به منظور کمک به جامعه علمی کشور و همچنین ترویج کتاب و کتابخوانی در جامعه هر ساله در ایام نمایشگاه کتاب تهران در دسترس مخاطبان قرار می‌گیرد.
وی افزود: برای اساتید و اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها و حوزه‌‍‌ها نیز مبلغ دو میلیون و پانصد هزار تومان بن خرید کتاب در نظر گرفته شده که ۳۰ درصد آن توسط معاونت امور فرهنگی و ۷۰ درصد آن توسط اساتید تامین خواهد شد.
امیرزاده اضافه کرد: در این دوره از نمایشگاه برای دانشجویان و طلاب مبلغ یک میلیون ریال بن خرید کتاب در نظر گرفته شده است که از این میزان ۶۰ درصد آن از سوی دانشجو و ۴۰ درصد آن توسط معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پرداخت خواهد شد.
سی و یکمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از ۱۲ تا ۲۲ اردیبهشت ماه سال جاری در محل مصلای امام خمینی (ره) برگزار خواهد شد

لینک کوتاه

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.

کاربرانی که در این گفتگو شرکت کرده اند

    • مهمان (h)

      نمایشگاه کتاب
      تب تاب نمایشگاه همه را به وجد می آورد و قدم زدن در راهروهای آن آدمی را به اعلای جان می سپارد. نمایشگاه کتاب معرفت را به حد عالی می شناساند و فرهنگ را به اصل اصیل ایرانی بودن می شناساند. نمایشگاه چندین وجه دارد که بعضی پیچیده، بعضی شاخص، بعضی زیبا و بعضی پنهان هستند. شخصی که قدم زنان در راهرو ها ره می پیماید نمی داند شاخص چیست پیچیدگی نمایشگاه چگونه است و از پنهانی آن هیچ اطلاعی ندارد و به همین خاطر است که گامها در راهرو محکم و استوار دیده می شود. شاید اگر بداند زیر پوشش آن چه چیزهایی نهفته است گامها بلغزد و یا آرامتر برداشته شود. روز آخر ناشر نمونه هم مشخص میشود و یک سال دیگر نشر پایان می یابد و همه به خوبی و خوشی به منزل می روند مردم خریدار خوشحال از خرید تخفیف دار، ناشران خوشحال از فروش زیاد و نمایشگاه داران خوشحال از موفقیت در اجرا. آیا نمایشگاه همین است؟ نویسنده و کارمندان نشر در این وادی ناکجا آباد چه نقشی دارند؟ نویسنده در ایران چند نوع است: اول نویسنده مشهور است که هم ناشر مجبور است به او احترام بگذارد و هم جامعه فرهنگی با اجبار به او احترام میگذارد حتی اگر نویسنده معتاد یا .... هر چه باشد، دوم نویسنده ژن خوب است که او هم با همین مشخصات همیشه در اولویت احترام گذاری است، دیگری نویسنده موجی است یعنی نویسنده ای که در هنگام یک مدیر نشر می آید و مدیر که تعویض می شود باید برود، دیگری نویسنده بدون نام و نشان است که از همه بدبخت تر است نه مدیر آن را قبول دارد نه ژن خوب دارد و نه زمانه او را مشهور کرده، طبع نویسندگی باعث شده بنویسد ولی این نوشتن هر چه هم خوب باشد دردی را دوا نمی کند او باید همیشه در پستو باشد تا روزگار بچرخد شاید زره ای بهره هم به او از نشر برسد. حال نوبت کارمندان نشر است: اینان کجا هستند؟ در پایان نمایشگاه خسته از کار مداوم نشرها معمولا یک روز به آنان مرخصی میدهند تا خستگی در کنند ولی آیا کسی آنان را به حساب می آورند که تمام پایه نمایشگاه روی دستان آنان چرخیده؟
      مثالی میزنم، نمایشگاه سال 1396 انتشاراتی قدر و صاحب نام همانند انتشارات علمی و فرهنگی مقاماتی را هر سال مدام می آورد و شاخصه مهم آن سازمان تامین اجتماعی است و شعارش خدمت به بازنشتگان و بیماران سراسر کشور است. این نشر هر از چند گاهی مدیران خود را تعویض می کند و غوغایی در آن به راه است که چشمها همیشه در حدقه را نابینا می کند. این انتشارات به تازگی مدیر خود را از قشر دانشگاهی انتخاب کرده تا به جامعه فرهنگی ایرانی ثابت کند فرهنگ در فرهنگ مساوی با فرهنگ مضاعف خواهد شد. نویسندگاه چهار مرحله بالا همه در این انتشارات از پس لرزه های تعویض مدیر در امان نبودند و این مدیر جدید فرهنگ مضاعف تصمیم گرفت فقط رمان هایی را بازچاپ کند که نویسنده آنان از دنیا رفته بودند حتی وقتی خانواده نویسندگان از دنیا رفته به انتشارات مراجعه کردند در اول به آنان پاسخ داده می شد که سی سال گذشته و قانونا شما اعتراض نمی توانید بکنید بعد هم که فرمان ایالتی اجرا شد و هیبچ شخص غیر خودی حق ورود به انتشارات را نیافت. در دستور دیگر حذف نویسندگانی بود که مدیر قبل آورده بود و آنها هم به سرعت حذف شدند و حق و حقوق آنها هم به وادی تاریخ سپرده شد. دیگر نویسندگان آشنای مدیر جدید بودند که آنها از سطح علمی ضعیف برخوردار بودند و بعد از چاپ چند کتاب انتشارات مورد تمسخر قرار گرفت و چاپ کتاب آنان متوقف شد. نوبت به نویسندگان سمج بی نام و نشان بود که دستور ایالتی از ورود آنان به انتشارات جلوگیری می کرد و نویسنده حتی اگر برای بردن وسایل یا کتابها و یا مدارک به انتشارات می آمد باید در وسط کوچه روی خاکها مدارکش را تحویل گیرد تازه معنای خاکی بودن در فرهنگ ایرانی به درستی شناخته می شد. انتشارات تشکیل شده بود از کارمندان با سابغه که هر کدام خود ناخدایی قهار به حساب می آمدند ولی مدیر جدید فرهنگ مضاعف تصمیم به تعدیل نیرو و جایگزین کرده اقوام گرفت. کارمندان در این مرکز فریادهایشان را به حالت خفه به سازمان تامین اجتماعی آقای نوربخش می بردند تا شاید فرجی شود وزیر کار و اموراجتماعی آقای ربیعی هم دائما از حال این بیچارگان اطلاع حاصل می کرد ولی گویا فرهنگ مضاعف چیزی در این رابطه در چنته نداشت و زن شصد ساله سرپرست خانواده سه ماه در دو طبقه زیر زمین حبس شد و هر کسی فریاد زد مسئولان هیچ نشنیدند. زن پنجاه ساله دیگری که تخصص در چاپ کتاب داشت و شوهر بسیار مریضش دائما در بیمارستان بستری میشد و روزگار او را به آنجا کشانده بود تا از تخصصش استفاده شود سه ماه در انبار سرخه حصار جعبه کتاب می بست. زن جوان دیگری که یک کودک خرد سال داشت و مطلقه بود بارها مورد توهین و فحاشی قرار می گرفت و چون مجبور بود سکوت کند به ادامه کار مشغول شد. آنانی که سری در سرها داشتند نایستادند و رفتن را بهتر از ماندن در انتشارات دیدند و رفتند و انتشارات با کارمندان بیچاره به کار ادامه داد. حال می خواهم بدانم آیا وقتی در نمایشگاه راه می روید می دانید غرفه ها چگونه تشکیل شده و چه چیزی در پشت پرده دارند؟ آیا باز به ناشران جایزه چاپ کتاب را می دهید آیا باز مدیران انتشارات را احترام می گذارید؟

    اشتراک مطالب

    Close

    خبر را در کانال وشبکه های خود به اشتراک بگذارید