ورود

ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز ورود *
مرا بخاطر داشته باش

ایجاد حساب کاربری

گزینه های * دار الزامی می باشند.
نام *
نام کاربری *
رمز ورود *
تائیدیه رمز ورود *
نشانی پست الکترونیک *
تائیدیه نشانی پست الکترونیک *

لینک کوتاه





13 مرداد

Invasive

معنیInvasive: تهاجمي درون كار
مترادف : intrusive; interruptive
مثالهایی از کاربرد این کلمه
His death dealers were lined up along one side of the panhandle, waiting for the invasive mind check, where Gabriel went through their heads for signs of betrayal.
 
When the invasive sun was shuttered, he tossed the eye-band on the table.
 وقتی که تهاجم نور خورشید متوقف شد ، او امتداد دیدش را روی میز انداخت
The visions were less invasive than those from others, like background music at a department store.
 
 

 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

لینک کوتاه

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

فروشگاه