ورود | ثبت نام
×
Image
ورود به حساب کاربری

Achievement

معنیAchievement :دستاورد
مترادف : attainment; performance, implementation; operation, mission
مثالهایی از کاربرد این کلمه
He didn't realize until much later what a spectacular achievement his father made in getting his commission as an officer.
 
I'm very proud of my achievements as program director.
 بابت دستاوردهای مدیریت برنامه ریزی خیلی مغرورم
They read about his achievements in the press, and were filled with pride.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

© 2025 تمامی حقوق محفوظ است. آدرس:‌ تهران بالاتر ازمیدان ولیعصر -بعد از تقاطع زرتشت - خیابان پزشک پور - پلاک 12 - ساختمان معین

اشتراک در شبکه های اجتماعی

برای به اشتراک گذاشتن این مطلب با دوستان از دکمه های زیر استفاده بفرمایید.