| معنیPertinent: وابسته – مربوط – بجا |
| مترادف : relevant, related; appropriate, fitting |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| That's a very pertinent question. |
| آن خیلی سوال بجایی است |
| I must tell you, for it is pertinent. |
| Glossaries in each kit define pertinent medical terms. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
