07 مرداد
Implement
- مشخصات
- اولین نگارش در چهارشنبه, 07 مرداد 1394 09:38
- آخرین ویرایش در تاریخ چهارشنبه, 09 دی 1394 09:45
- منتشر شده در چهارشنبه, 07 مرداد 1394 09:38
- تعداد بازدید: 2328
معنیImplement: انجام |
مترادف : tool, instrument, piece of equipment |
مثالهایی از کاربرد این کلمه |
But it is essential to establish the policies in laws; policies do not implement themselves. |
ضروریست قراردادن خط مشی هایی در قانون ; خط مشی ها آنها را اجرا نمیکنند |
He must now win a battle with the Treasury for funding to enable councils to implement the plan. |
In practice, however, most of these organizations implement only a part of the Deming approach. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد
نظر خود را اضافه کنید.