07 مرداد
Incorporate
- مشخصات
- اولین نگارش در چهارشنبه, 07 مرداد 1394 11:38
- آخرین ویرایش در تاریخ دوشنبه, 21 دی 1394 11:02
- منتشر شده در چهارشنبه, 07 مرداد 1394 11:38
- تعداد بازدید: 2394
| معنیIncorporate: متحد شدن – بهم پیوستن |
| مترادف : form a corporation; combine, blend; unify; unite; include; embody |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| The French king managed to incorporate a large slice of territory upon his northern frontier, but his main object was baffled by the steady resistance and able statesmanship of William III. |
| پادشاه فرانسه منطقه وسیعی از حدفاصل شمالی خاک آنجا را متحد نمود . |
| In 1867 he became director of the Prussian archives, with which it was his task to incorporate those of Hanover, Hesse and Nassau.. |
| Philip did not live to see Gelderland and Liege pass definitively under his rule; it was reserved for his son, Charles the Bold, to crush the independence of Liege (1468) and to incorporate Gelderland in his dominions (1473). |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد
نظر خود را اضافه کنید.