17 مرداد
operation
- مشخصات
- اولین نگارش در شنبه, 17 مرداد 1394 05:14
- آخرین ویرایش در تاریخ پنج شنبه, 22 مرداد 1394 09:17
- منتشر شده در شنبه, 17 مرداد 1394 05:14
- تعداد بازدید: 5303
معنیoperation:عمل جراحی |
مترادف : act of operating; working, performance, handling; venture, undertaking; series of actions, procedure (e.g. mathematical operations); campaign, series of activities to achieve a goal (e.g. military operations); surgery |
مثالهایی از کاربرد این کلمه |
I had an operation on my knee last year. سال گذشته عمل جراحی در زانو کرده بودم |
The doctor says I must have an operation. |
The new chip can process millions of operations per second. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد
نظر خود را اضافه کنید.