26 مرداد
Sporadic
- مشخصات
- اولین نگارش در دوشنبه, 26 مرداد 1394 04:51
- آخرین ویرایش در تاریخ یکشنبه, 02 اسفند 1394 12:17
- منتشر شده در دوشنبه, 26 مرداد 1394 04:51
- تعداد بازدید: 2104
معنیSporadic:گهگاه – ناپيوسته |
مترادف : irregular, fitful, occasional, infrequent |
مثالهایی از کاربرد این کلمه |
Sporadic gunfire continued through the night. |
تیراندازیهای پراکنده در طول شب ادامه داشت |
sporadic outbreaks of disease |
Our advertising campaigns have been too sporadic to have had a lot of success. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد
نظر خود را اضافه کنید.