ورود

ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز ورود *
مرا بخاطر داشته باش

ایجاد حساب کاربری

گزینه های * دار الزامی می باشند.
نام *
نام کاربری *
رمز ورود *
تائیدیه رمز ورود *
نشانی پست الکترونیک *
تائیدیه نشانی پست الکترونیک *

لینک کوتاه





26 مرداد

Sporadic

معنیSporadic:گهگاه – ناپيوسته
مترادف : irregular, fitful, occasional, infrequent
مثالهایی از کاربرد این کلمه
Sporadic gunfire continued through the night.
 تیراندازیهای پراکنده در طول شب ادامه داشت
sporadic outbreaks of disease
 
Our advertising campaigns have been too sporadic to have had a lot of success.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

لینک کوتاه

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

فروشگاه