ورود | ثبت نام
×
Image
ورود به حساب کاربری

Disadvantaged

معنیDisadvantaged:دارای وضع نامساعد
مترادف : underprivileged; deprived, lacking advantages
مثالهایی از کاربرد این کلمه
Booth invented schemes to help the disadvantaged in the community.
 هردو طرح های اختراع شده به محرومیت شرکت کمک کرد .
Improved nutrition will help disadvantaged children perform better in school.
 
Quinn argued that an increase in the minimum wage would help the most disadvantaged Americans.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

© 2025 تمامی حقوق محفوظ است. آدرس:‌ تهران بالاتر ازمیدان ولیعصر -بعد از تقاطع زرتشت - خیابان پزشک پور - پلاک 12 - ساختمان معین

اشتراک در شبکه های اجتماعی

برای به اشتراک گذاشتن این مطلب با دوستان از دکمه های زیر استفاده بفرمایید.