ورود | ثبت نام
×
Image
ورود به حساب کاربری

Obsessed

معنیObsessed: سرگرم
مترادف : abnormally preoccupied with something; haunted by feelings of anxiety; excessively focused on, crazy about
مثالهایی از کاربرد این کلمه
Some women obsess about their thighs and stomachs.
 بعضی بانوان از رانها ومعده شان آزارمیبینند.
The idea that she was being punished began to obsess her.
 
And he becomes obsessed with this tape.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

© 2025 تمامی حقوق محفوظ است. آدرس:‌ تهران بالاتر ازمیدان ولیعصر -بعد از تقاطع زرتشت - خیابان پزشک پور - پلاک 12 - ساختمان معین

اشتراک در شبکه های اجتماعی

برای به اشتراک گذاشتن این مطلب با دوستان از دکمه های زیر استفاده بفرمایید.