| معنیRegulation: تنظيم – سازماندهي – نظارت |
| مترادف : according to the rules |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| Some reforms have been made in the regulation of childcare. |
| برخی اصلاحات در تنظیم مراقبت از کودکان طراحی شده است |
| The building regulations are very strict about the materials you can use. |
| Under the new regulations, coach drivers must take a break every four hours. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
