|
معنیAttentive:ملتفت – مراقب |
| مترادف : observant; polite; caring, loving |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| Hecke's new work has something of interest for both the casual and attentive viewer. |
| کار جدید هک تا اندازه ای علاقه برای هردو بیننده اتفاقی و ملتفت دارد |
| The crew were extremely attentive to the passengers' safety. |
| The waiters were attentive and friendly. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
