ورود | ثبت نام
×
Image
ورود به حساب کاربری

Abandon

معنیAbandon :رها کردن 
مترادف : impulsiveness, lack of restraint, lack of inhibition
مثالهایی از کاربرد این کلمه
• We had to abandon the car and walk the rest of the way.
ما مجبور شدیم ماشین را رها کنیم وبقیه راه پیاده برویم.

• How could she abandon her own child?
او چگونه توانست کودک خودش را ترک کند؟
a home for abandoned kittens and puppies
 
A new-born baby was found abandoned on the steps of a hospital yesterday.
 
All attempts to find a peaceful solution to the conflict have now been abandoned.
 
Education leaders do not want to abandon California's commitment to affordable college education.

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

© 2025 تمامی حقوق محفوظ است. آدرس:‌ تهران بالاتر ازمیدان ولیعصر -بعد از تقاطع زرتشت - خیابان پزشک پور - پلاک 12 - ساختمان معین

اشتراک در شبکه های اجتماعی

برای به اشتراک گذاشتن این مطلب با دوستان از دکمه های زیر استفاده بفرمایید.