ورود | ثبت نام
×
Image
ورود به حساب کاربری

Abide

معنیAbide :ایستادگی کردن پایدار ماندن منزل کردن
مترادف : stay; live, dwell; continue; tolerate, put up with; wait; comply, submit, obey, conform
مثالهایی از کاربرد این کلمه

The team decided unanimously to abide by the captain's ruling.

اعضاء تیم،متفق القول به این نتیجه رسیدند که به رای کاپیتان وفادار بمانند.

 

My mother cannot abide dirt and vermin.

مادرم نمی تواند کثیفی و حیوانات موذی را تحمل کند.

 
President Aquino said she would abide by the court's decision.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید..

© 2025 تمامی حقوق محفوظ است. آدرس:‌ تهران بالاتر ازمیدان ولیعصر -بعد از تقاطع زرتشت - خیابان پزشک پور - پلاک 12 - ساختمان معین

اشتراک در شبکه های اجتماعی

برای به اشتراک گذاشتن این مطلب با دوستان از دکمه های زیر استفاده بفرمایید.