ورود | ثبت نام
×
Image
ورود به حساب کاربری

Accumulate

معنیAccumulate :تاييد كردن تشديد كردن
مترادف : amass, gather, collect; be gathered, be collected
مثالهایی از کاربرد این کلمه
Huge snowdrifts had accumulated on the airport's runways.
 توده های عظیم برف روی باند های فرودگاهها انباشته شده بود 
By the late 1950s scientists had already accumulated enough evidence to show a clear link between smoking and cancer.
 
 
 
 An army of 1650 plows and 2000 workers will be out this afternoon as snow begins to accumulate.

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

© 2025 تمامی حقوق محفوظ است. آدرس:‌ تهران بالاتر ازمیدان ولیعصر -بعد از تقاطع زرتشت - خیابان پزشک پور - پلاک 12 - ساختمان معین

اشتراک در شبکه های اجتماعی

برای به اشتراک گذاشتن این مطلب با دوستان از دکمه های زیر استفاده بفرمایید.