ورود | ثبت نام
×
Image
ورود به حساب کاربری

Administer

معنیAdminister: اجرا کردن بکار بردن
مترادف : manage, supervise; implement, execute; supply, dispense, give (i.e. drugs, medication, etc.)
مثالهایی از کاربرد این کلمه
It was the captain's job to administer punishment on the ship.
 
Ms. O'Brien's office is in charge of administering welfare programs.
 
Oxygen was being administered to Mr. Ryan through a mask.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

© 2025 تمامی حقوق محفوظ است. آدرس:‌ تهران بالاتر ازمیدان ولیعصر -بعد از تقاطع زرتشت - خیابان پزشک پور - پلاک 12 - ساختمان معین

اشتراک در شبکه های اجتماعی

برای به اشتراک گذاشتن این مطلب با دوستان از دکمه های زیر استفاده بفرمایید.