ورود | ثبت نام
×
Image
ورود به حساب کاربری

Convulsion

معنیConvulsion:تشنج
مترادف : violent shaking, spasmodic muscular contraction; disturbance, commotion
مثالهایی از کاربرد این کلمه
Andrew died after taking the drug, which had caused him to go into convulsions.
 
Half the country is starving, and that is a recipe for massive political convulsions.
 
Pure wintergreen oil can cause convulsions if it is eaten.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

© 2025 تمامی حقوق محفوظ است. آدرس:‌ تهران بالاتر ازمیدان ولیعصر -بعد از تقاطع زرتشت - خیابان پزشک پور - پلاک 12 - ساختمان معین

اشتراک در شبکه های اجتماعی

برای به اشتراک گذاشتن این مطلب با دوستان از دکمه های زیر استفاده بفرمایید.