| معنیCritical:بحرانی – انتقادی |
| مترادف : judgmental; important, crucial |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| Critical remarks by a teacher can damage the confidence of children. |
| اظهارات انتقادی توسط یک معلم می تواند به اعتماد به نفس کودکان آسیب برساند |
| Eight people were killed and four are still in a critical condition. |
| Stan is at a critical stage in his recovery from the accident. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
