ورود | ثبت نام
×
Image
ورود به حساب کاربری

Cue

معنیCue:اشاره -ایماء
مترادف : signal (for an actor, singer, etc.); example; long tapering wooden rod used in a billiards game; long stick with a concave attachment at the end which is used in the game of shuffleboard
مثالهایی از کاربرد این کلمه
Best to sit back and cue him up for the one-liners.
 
I didn't have a solid grasp of myself - I depended on other people and surroundings to cue me.
 
It takes a trained and sensitive therapist to cue in to your personal needs.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

© 2025 تمامی حقوق محفوظ است. آدرس:‌ تهران بالاتر ازمیدان ولیعصر -بعد از تقاطع زرتشت - خیابان پزشک پور - پلاک 12 - ساختمان معین

اشتراک در شبکه های اجتماعی

برای به اشتراک گذاشتن این مطلب با دوستان از دکمه های زیر استفاده بفرمایید.