ورود | ثبت نام
×
Image
ورود به حساب کاربری

Delay

معنیDelay:به تعویق انداختن
مترادف : postponement, hindrance, hold-up; stopping, lingering
مثالهایی از کاربرد این کلمه
He decided to delay his departure until after he'd seen the Director.
 
Our flight was delayed by bad weather.
 
The opening of the new bridge may be delayed for several months.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

© 2025 تمامی حقوق محفوظ است. آدرس:‌ تهران بالاتر ازمیدان ولیعصر -بعد از تقاطع زرتشت - خیابان پزشک پور - پلاک 12 - ساختمان معین

اشتراک در شبکه های اجتماعی

برای به اشتراک گذاشتن این مطلب با دوستان از دکمه های زیر استفاده بفرمایید.