ورود | ثبت نام
×
Image
ورود به حساب کاربری

Dismiss

معنیDismiss:مرخص کردن معاف کردن
مترادف : send away; fire; release, free
مثالهایی از کاربرد این کلمه
One leader dismissed the conference's findings on the environment as unproven.
 یکی از مدیران ، یافته های کنفرانس را در مورد محیط زیست به دلیل اثبات نشده بودن آن رد کرد . 
Richards dismissed criticism that the Red Cross has not educated the public about AIDS.
 
The argument for higher tariffs cannot be dismissed out of hand.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

© 2025 تمامی حقوق محفوظ است. آدرس:‌ تهران بالاتر ازمیدان ولیعصر -بعد از تقاطع زرتشت - خیابان پزشک پور - پلاک 12 - ساختمان معین

اشتراک در شبکه های اجتماعی

برای به اشتراک گذاشتن این مطلب با دوستان از دکمه های زیر استفاده بفرمایید.