| معنیImpart: بهره مند کردن – بیان کردن |
| مترادف : bestow, give, grant; disclose, reveal, divulge, tell |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| If we were back in urban reality now, we yet retained a glow imparted by our bucolic idyll. |
| Interestingly, both businesses impart that deja-vu-all-over-again feeling. |
| It had no significance, or all the significance you might impart to its empty interior. |
| اهمیتی ندارد یا اهمیت آن ممکن است برای شما بیان توخالی آن باشد |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
