| معنیLoyalty: وفاداری |
| مترادف :faithfulness, devotion, constancy |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| a family with a strong sense of loyalty |
| Dalton showed unswerving loyalty to his employer throughout the trial. |
| He acted out of loyalty to his friends. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
