| معنیOmission: حدف – فرو گذاری |
| مترادف : deletion; negligence; failure; default |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| But the omission was, none the less, a serious one. |
| اما حذف ، کمتر از یک مورد جدی بود . |
| Its only major omission was a failure to spot the Starship virus. |
| There is however, one strange omission |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
