| معنیQuit: ترک کردن – رها کردن |
| مترادف : liberated, released, exempt from |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| Quit that! You're driving me crazy. |
| آنرا رها کن ! داری منو دیوانه میکنی |
| Quit fooling around and pay attention. |
| Bill was cold, hungry and tired and he wanted to quit. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
