| معنیSweet: عرق – عرق کردن | 
| مترادف : dessert; beloved person; candy, confection (British) | 
| مثالهایی از کاربرد این کلمه | 
| Fran is such a sweet person. | 
| He's a really sweet guy but I couldn't date him. | 
| It was very sweet of you to buy me those flowers. | 
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
