جهت مشاهده معنی کلمات روی کلمه کلیک کنید
Withstandمقاومت کردن، تحمل کردن |
|---|
|
The bridge is built to withstand an earthquake of 8.3 magnitude |
| پل بامقاومت درمقابل یک زلزله 8.3 ریشتر ساخته شد |
Exceptionتعداد تکرار:1بار |
|
Most of the students did well, though there were one or two exceptions |
|
اکثر دانشجویان کارشان راخوب انجام دادند هرچند که چند استثناوجود داشت |
Concealتعداد تکرار:2بار |
|
A wide-brimmed hat concealed her graying hair |
|
کلاه پهن لبه دار موهای جوگندمی اورامیپوشاند |
Competence |
|
Players are judged by their competence on the field |
|
بازیکنان براساس شایستگیشان در زمینه مربوطه ارزیابی میشوند |
