| معنیAffluent:فراوان – پر رونق |
|
| مترادف : wealthy, rich; plentiful, abundant | |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه | |
| As people become more affluent, so their standard and style of living improves. | |
| همانطور که مردم مرفه تر می شوند، بنابراین استاندارد و سبک زندگی خود را بهبود می بخشند | |
| Consumer goods are a symbol of prestige in an affluent society | |
| an affluent neighborhood | |
|
|
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
