| معنیAversion:بيزارى ،نفرت ،مخالفت ،ناسازگارى ،مغايرت |
| مترادف : disgust, distaste, detestation |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| Lithography a printing process based on the principle of the natural aversion of water to grease. |
| لیتوگرافی فرایند پرینتی میباشد که برپایه ناسازگاری طبیعی آب وروغن میباشد |
| Margarett had an aversion to the Boston School. |
| My love of law is almost equal to my aversion to lawyers. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
