| معنیDevastating:خسارت بار - زیانبار |
| مترادف : crushing; destroying; saddening |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| The movie is a devastating parody of the star's life. |
| فیلم یک تقلید زیانبار زندگی ستاره (فیلم) است. |
| The news of her sister's death was devastating. |
| The oil spill had a devastating effect on sea birds and other wildlife. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
