ورود | ثبت نام
×
Image
ورود به حساب کاربری

Establish

معنیEstablish: بنا کردن تاسیس کردن
مترادف : set up, found; base
مثالهایی از کاربرد این کلمه
A committee hopes to establish a new drug policy by the end of the month.
 کمیته امیدوار است یک سیاست داروی جدید تا پایان ماه ایجاد کند .
Investigators have not established a reason for the attack.
 
It was quickly established that several members of the crew had been negligent.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

© 2025 تمامی حقوق محفوظ است. آدرس:‌ تهران بالاتر ازمیدان ولیعصر -بعد از تقاطع زرتشت - خیابان پزشک پور - پلاک 12 - ساختمان معین

اشتراک در شبکه های اجتماعی

برای به اشتراک گذاشتن این مطلب با دوستان از دکمه های زیر استفاده بفرمایید.