ورود | ثبت نام
×
Image
ورود به حساب کاربری

Alter

معنیAlter:تغييردادن
مترادف : change, modify; be changed, be modified
مثالهایی از کاربرد این کلمه
His defence lawyer said that Wilson's lifestyle had altered dramatically since the offences three years ago.
 
His mood suddenly altered and he seemed a little annoyed.
 حالش ناگهان تغییر کرد و به نظر آمد کمی اذیت شده باشد
I got the dress altered for the wedding.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

© 2025 تمامی حقوق محفوظ است. آدرس:‌ تهران بالاتر ازمیدان ولیعصر -بعد از تقاطع زرتشت - خیابان پزشک پور - پلاک 12 - ساختمان معین

اشتراک در شبکه های اجتماعی

برای به اشتراک گذاشتن این مطلب با دوستان از دکمه های زیر استفاده بفرمایید.