| معنیFailure:عيب ،نقص ،عجز و درماندگى ،غفلت ،نارسايى ،واماندگى ،درمانگى ،کوتاهى ،قصور،ناتوانى ،شکست ،ورشکستگى ،خرابى ،عدم موفقيت |
| مترادف : inability to succeed; lack of success; neglect; lack; non-performance; bankruptcy; downfall |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| His ability has been called into question after a number of recent failures. |
| توانایی او بعد از وقوع تعداد زیادی از نقایص زیر سوال رفت |
| I feel like such a failure. |
| It has become the most expensive bank failure in U.S. history. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید
