ورود | ثبت نام
×
Image
ورود به حساب کاربری

Intrusive

معنیIntrusive: مداخله آميز
مترادف : interfering, encroaching, tending to enter without permission, pushing in
مثالهایی از کاربرد این کلمه
He dismissed the intrusive thought.
 او فکر مزاحم را رد کرد
Think of the possibilities if we could reduce pollination of weeds and intrusive vegetation.
 
Yancey tossed his newspaper aside and stomped into the hallway, where he gruffly answered the intrusive caller.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

© 2025 تمامی حقوق محفوظ است. آدرس:‌ تهران بالاتر ازمیدان ولیعصر -بعد از تقاطع زرتشت - خیابان پزشک پور - پلاک 12 - ساختمان معین

اشتراک در شبکه های اجتماعی

برای به اشتراک گذاشتن این مطلب با دوستان از دکمه های زیر استفاده بفرمایید.