ورود | ثبت نام
×
Image
ورود به حساب کاربری

Unconsciously

معنیUnconsciously:ناهشیارانه
مترادف : in an unconscious manner, without being aware, instinctively, automatically, involuntarily
مثالهایی از کاربرد این کلمه
She released the breath she had been unconsciously holding.
 
The breath she had been unconsciously holding escaped in a quick sigh.
 
The robed man didn't fall to her feet unconsciously as she planned but stared at her in surprise.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

© 2025 تمامی حقوق محفوظ است. آدرس:‌ تهران بالاتر ازمیدان ولیعصر -بعد از تقاطع زرتشت - خیابان پزشک پور - پلاک 12 - ساختمان معین

اشتراک در شبکه های اجتماعی

برای به اشتراک گذاشتن این مطلب با دوستان از دکمه های زیر استفاده بفرمایید.