ورود | ثبت نام
×
Image
ورود به حساب کاربری

Wound

معنیWound:زخم
مترادف : spin; twist; bend; wrap around; be wrapped around; be bent; change direction
مثالهایی از کاربرد این کلمه
He died of a single gunshot wound to the left side of his head.
  او در اثر زخم ناشی از گلوله در سمت چپ سرش مرد .
The wound was deep and needed eighteen stitches.
 
The war left many veterans with deep emotional wounds.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

© 2025 تمامی حقوق محفوظ است. آدرس:‌ تهران بالاتر ازمیدان ولیعصر -بعد از تقاطع زرتشت - خیابان پزشک پور - پلاک 12 - ساختمان معین

اشتراک در شبکه های اجتماعی

برای به اشتراک گذاشتن این مطلب با دوستان از دکمه های زیر استفاده بفرمایید.