| معنیConvey:نقل کردن – رساندن مطلب |
| مترادف : carry, transport; bear, transmit; impart, disclose |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| A crack had developed in one of the main cooling pipes which are used to convey water. |
| یک ترک در یکی از لوله های خنک ساز اصلی که جهت آبرسانی میباشد پخش شده بود |
| Her blond hair and blue eyes convey her Swedish origins. |
| His office conveyed an impression of efficiency and seriousness. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
