Woundزخم | |
|---|---|
|
He died of a single gunshot wound to the left side of his head. | |
| |
Perforateتعداد تکرار:1بار | |
|
Abandoned mines perforate the hills and tell of short but acute prosperity. | |
|
معدنهای ممنوعه تپه هارارسوراخ میکند و از شکوفایی ورفاه کوتاه مدت ولی بحرانی خبرمیدهد. | |
Crucialتعداد تکرار:2بار | |
|
Crucial decisions had to be made, involving millions of dollars. | |
|
تصمیم حیاتیی که گرفته شده بود میلیونها دلار را به خطر انداخته بود | |
Emphasizeتعداد تکرار:2بار | |
|
But in this case, they emphasize, short term may mean just a few months. | |
|
اما دراین شرایط آنها تاکید دارند که دوره کوتاه مدت ممکن است به معنی چند ماه باشد . |
