جهت مشاهده معنی کلمات روی کلمه کلیک کنید
Deliberatelyهشیارانه |
|---|
|
I think he was deliberately ignoring me |
| فکرمیکنم اومراهوشیارانه نادیده گرفت |
Floodتعداد تکرار:1بار |
|
After two days of continuous rain, the village was flooded |
|
پس از دو روزباران مداوم، در روستا سیل جاری شد
|
Refrainتعداد تکرار:2بار |
|
Never again” is the refrain associated with the Holocaust |
|
هرگز دوباره بازگشتی به اتحاد در مقابل قتل عام هلوکاست نیست |
Conceiveتعداد تکرار:3بار |
|
Ben and Tracy are hoping to conceive a second child soon |
|
بن وتریسی امیدوارند به زودی بچه سوم را باردار شوند |
