وسواس مطالعاتی نوعی چرخه ذهنی است که فرد را متقاعد میکند یادگیریاش «کامل نیست» و باید دوباره و چندباره همان مطالب را بخواند یا منابع مختلف را مقایسه کند.
دانشجویانی که درگیر این مشکل هستند معمولاً نمیتوانند به یک منبع آموزشی اعتماد کنند. دائماً فکر میکنند «شاید این مطلب در کتاب دیگری بهتر توضیح داده شده باشد» یا «شاید نکتهای را جا انداخته باشم». همین افکار باعث میشود به جای تمرکز روی یادگیری واقعی، بین منابع مختلف سرگردان شوند و عملاً زمان زیادی از دست بدهند.
این رفتار فقط به منابع ختم نمیشود. خیلیها زمانی که شروع به مطالعه میکنند، بعد از چند دقیقه احساس میکنند «هیچ چیز وارد ذهن نشده» و سریع به عقب برمیگردند. این برگشتهای مکرر، ذهن را خسته میکند و عملاً سرعت یادگیری را کاهش میدهد. نکته مهم این است که تکرار بیهدف و وسواسگونه مطالب، اگر بدون روش علمی انجام شود، نهتنها مفید نیست، بلکه به فراموشی و آشفتگی ذهن هم منجر میشود؛ چون مغز تحت فشار قرار میگیرد و نمیتواند اطلاعات را درست دستهبندی کند.
این وسواس معمولاً از دو عامل اصلی ایجاد میشود:
۱) درگیر بودن ذهن
وقتی در حال درس خواندن هستیم اما ذهنمان مدام درگیر نگرانیهایی مثل «اگه قبول نشم چی؟» یا «اگه فردا چیزی یادم نیاد چی؟» باشد، مغز نمیتواند اطلاعات را در حافظه بلندمدت ذخیره کند. نگرانیها بخشی از ظرفیت حافظه کاری مغز را اشغال میکنند و جای کافی برای یادگیری باقی نمیگذارند.
۲) استرس «ناقص خواندن»
خیلیها یک ایدهآلگرایی پنهان دارند. فکر میکنند باید هر مبحث را ۱۰۰ درصد بلد باشند و اگر حس کنند ۹۵ درصد بلدند، باز هم ناراضیاند. این نوع کمالگرایی باعث میشود بارها و بارها به متن برگردند و احساس کنند هنوز «کامل» نشدهاند. این چرخه هیچوقت پایان ندارد و ذهن خسته و فرسوده میشود.
_ راهکارهای مؤثر برای غلبه بر وسواس مطالعاتی
۱) محدودسازی و تعیین چارچوب
برای هر درس تعیین کنید:
چند تست قرار است بزنید.
چقدر زمان برای مطالعه میگذارید.
دقیقا چه بخشی را باید تمام کنید.
وقتی چارچوب مشخص باشد، اگر ذهنتان بخواهد وارد وسواس شود، با برنامهای که از آن عقب نماندهاید کنترلش میکنید.
۲) تستزدن؛ قویترین درمان وسواس:
بهترین راه مبارزه با «ایدهآلگرایی مطالعاتی» تستزدن است.
بعد از هر مبحث:
چند تست آموزشی بزنید. خودتان را بسنجید. ببینید چقدر فهمیدید. نتایج تستها نشان میدهد یادگیری شما خیلی بیشتر از چیزی است که وسواس میخواهد القا کند. این احساس موفقیت ضربه محکمی به وسواس فکری-مطالعاتی وارد میکند.
۳) خالی کردن ذهن قبل از شروع مطالعه:
با چند دقیقه تنفس عمیق، نوشیدن آب یا چند حرکت کششی، ذهنتان را آرام کنید. ذهن آرام ظرفیت بیشتری برای یادگیری دارد.
۴) کاهش طبقاتی (تدریجی) وسواس:
به جای اینکه یکباره وسواس را کنار بگذارید، آن را پلهپله کاهش دهید. مثلاً:
اگر معمولاً ۵ بار یک پاراگراف را مرور میکنید، کمکم آن را به ۴ بار، ۳ بار، و… برسانید.
۵) برنامهریزی منطقی:
برای درس خواندن زمان مشخص بگذارید. وقتی بدانید برای هر درس فقط یک بازه زمانی معین دارید، احتمال تکرارهای بیهدف و وسواسگونه کمتر میشود.
این نکات هم میتونه در درک این پیام بهت کمک کنه:
_ حافظه کاری (Working Memory) ظرفیت محدودی دارد. وقتی نگرانی یا وسواس ذهنی وجود داشته باشد، بخشی از این ظرفیت اشغال میشود و مغز نمیتواند اطلاعات جدید را درست پردازش کند.
_ اثر زیگارنیک (Zeigarnik Effect) میگوید ذهن کارهای نیمهتمام را بیشتر به خاطر میسپارد. افراد وسواسی چون احساس «ناقص بودن» دارند، ناخودآگاه کار را نیمهتمام تصور میکنند و مدام میخواهند برگردند به عقب.
_ اضطراب باعث کاهش انتقال اطلاعات به حافظه بلندمدت میشود. هورمون کورتیزول بالا میرود و مانع تثبیت یادگیری در هیپوکامپ میشود. به همین دلیل است که هرچه بیشتر میترسیم، کمتر یاد میگیریم.
_مرورهای زیاد پشتسر هم بازده ندارد. مغز برای تثبیت اطلاعات به «فاصله زمانی» نیاز دارد. به همین دلیل مرور فاصلهدار (Spaced Repetition) بهترین روش برای جلوگیری از فراموشی است.
_ تستزدن یک نوع «تمرین بازیابی» (Retrieval Practice) است. این تمرین باعث تقویت سیناپسهای حافظه میشود و یکی از علمیترین روشهای افزایش ماندگاری مطالب است.
_ وسواس مطالعاتی نوعی رفتار اجتنابی است. یعنی به جای روبهرو شدن با واقعیت یادگیری، فرد با تکرار بیشازحد تلاش میکند اضطرابش را کاهش دهد.
