13 مرداد
Lump
- مشخصات
- اولین نگارش در سه شنبه, 13 مرداد 1394 12:52
- آخرین ویرایش در تاریخ پنج شنبه, 09 مهر 1394 12:00
- منتشر شده در سه شنبه, 13 مرداد 1394 12:52
- تعداد بازدید: 3976
معنیLump:تيکه ،غلنبه ،درشت |
مترادف :solid shapeless mass of matter; swelling, bump; (Medicine) abnormal mass in a person's body (such as in the breast, etc.); collection, aggregation; stupid person (Slang) |
مثالهایی از کاربرد این کلمه |
He had a lump on his forehead the size of a golf ball. |
اودرپیشانیش توده ای اندازه توپ گولف داشت |
He put the gun in his pocket, where it made a slight lump. |
I was almost hit by a lump of rock that fell from the cliff. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد
نظر خود را اضافه کنید.