14 مرداد
Mandate
- مشخصات
- اولین نگارش در چهارشنبه, 14 مرداد 1394 04:14
- آخرین ویرایش در تاریخ یکشنبه, 15 آذر 1394 06:52
- منتشر شده در چهارشنبه, 14 مرداد 1394 04:14
- تعداد بازدید: 2261
معنیMandate: مجبور کردن |
مترادف : command, order; authorization granted from one body to a subordinate body; commission granted to a country to administer the affairs of a territory; mandated territory; order from a superior court to a lower court |
مثالهایی از کاربرد این کلمه |
It is this secondary mandate which ensures that our bi-cameral system can properly function. |
مجبور کردن ثانویه این است که از اینکه سیستم دو دوربین میتواند درست عمل کند مطمئن شوید |
On closer inspection, however, that mandate appears to be distinctly fragile. |
Preval has no mandate and he knows it. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد
نظر خود را اضافه کنید.