24 تیر
Administer
- مشخصات
- منتشر شده در چهارشنبه, 24 تیر 1394 11:57
- تعداد بازدید: 2588
معنیAdminister:.(اداره کردن ،تقسيم کردن ،تهيه کردن ،اجرا کردن ،توزيع کردن ،(حق ).تصفيه کردن ،نظارت کردن ،وصايت کردن ،انجام دادن ،اعدام کردن ،کشتن ،(مو ).رهبرى کردن(ارکستر :)n.(.)مدير،رئيس ،(حق ).مدير تصفيه ،وصى |
مترادف : manage, supervise; implement, execute; supply, dispense, give (i.e. drugs, medication, etc.) |
مثالهایی از کاربرد این کلمه |
It was the captain's job to administer punishment on the ship. |
Ms. O'Brien's office is in charge of administering welfare programs. |
Oxygen was being administered to Mr. Ryan through a mask. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد
نظر خود را اضافه کنید.