25 تیر
Alter
- مشخصات
- منتشر شده در پنج شنبه, 25 تیر 1394 11:23
- تعداد بازدید: 2947
معنیAlter:تغييردادن |
مترادف : change, modify; be changed, be modified |
مثالهایی از کاربرد این کلمه |
His defence lawyer said that Wilson's lifestyle had altered dramatically since the offences three years ago. |
His mood suddenly altered and he seemed a little annoyed. |
حالش ناگهان تغییر کرد و به نظر آمد کمی اذیت شده باشد |
I got the dress altered for the wedding. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد
نظر خود را اضافه کنید.