ورود

ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز ورود *
مرا بخاطر داشته باش

ایجاد حساب کاربری

گزینه های * دار الزامی می باشند.
نام *
نام کاربری *
رمز ورود *
تائیدیه رمز ورود *
نشانی پست الکترونیک *
تائیدیه نشانی پست الکترونیک *
04 مرداد

Disorder

معنیDisorder:مختل کردن
مترادف : lack of order, confusion; something irregular; disturbance; malady, sickness
مثالهایی از کاربرد این کلمه
After several hours of fierce fighting, the rebel troops retreated in disorder.
 پس از چند ساعت از مبارزه شدید، نیروهای شورشی در اختلال عقب نشینی کردند.
After two years of therapy, Duane was able to conquer his eating disorder.
 
Children who suffer from personality disorders often receive little or no treatment until it's too late.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

لینک کوتاه

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

اشتراک مطالب

Close

خبر را در کانال وشبکه های خود به اشتراک بگذارید